پنجشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۹

اي كاش دوربيني در كار بود!

بيمار آقاي 82 ساله باسابقه 40 ساله اعتياد به شيره ترياك كه به تازگي كنترل ادرار و مدفوع خود را از دست داده است را با ويلچر به درمانگاه بيماران سرپايي مي آورند با شكايت فراموشي هاي گه گاه و لرزش اندام ها. ديابت، فشار خون و نقرس و هر چيز ديگري كه فكرش را بكنيد در تاريخچه اش پيدا مي شود.
ريش و موهايش بلند و چرب و آشفته است. بهداشت دهان و دندانش فجيع است و بوي عرق به شدت مشمئز كننده اش وادارم مي كند به سختي و از راه دهان نفس بكشم. از مريض مي پرسم : " اشكالي نداره آستينتون رو بالا بزنين تا من فشارتون رو بگيرم؟ "
نفس زنان و بريده بريده جوابم را مي دهد : "نه! خواهش مي كنم ! شما هم مثل زن من ، جاي خانم من هستيد"
يكي از همان لحظه هاست كه مثل مهران مديري بايد خيره ماند به دوربين. البته اگر دوربيني در كار باشد!

هیچ نظری موجود نیست: