پنجشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۹

اون كار درست نشد ولي من برگشتم

زكي سه !!
اين زكي رو من از كجا ياد گرفتم ؟ فكر كنم ترجمه هاكلبري فين بود . مال پرويز داريوش يا كسي ديگر ؟ ترجمه خوبي بود . حالا مثلا دارم طفره مي روم از اين كه حرف اصلي ام را بزنم .
زكي !! آره ! برگشتم بيمارستان . دارم دوباره شروع مي كنم اما اين بار مي دانم كه اگر بروم چقدر دلم برايشان تنگ خواهد شد ! ميدانم كه ممكن است نامه پری  تا چه حد از پا بياندازدم! نامه اي كه در آن براي بار دويست هزارم خواسته كه آب ميوه به او بدهند و كاپشنش را برايش ببرند چون هوا دارد كم كم سرد مي شود و زيرش هم امضا كرده باشد و اسم و فاميلش را نوشته باشد .
بر مي گردم به اين اميد كه روزي "اسفنديار" صبح اول وقت بيايد و با دست هاي استخواني اما ورزيده اش دست هايم را بگيرد و دست بدهد . بعد هم لابلاي سلام و تعارف ها بگويد" اون كار درست نشد" . بخندد و بگويد "اون كار درست نشد" . انگار كه همين چند روز پيش با هم قهوه اي خورده ايم و سيگاري دود كرده ايم و در مورد "اون كار" با هم گپي زده ايم و صحبت كرده ايم و حالا اسفنديار فقط آمده سلامي بدهد و نتيجه را بگويد و برود .
طوري مي خندد و مي گويد "اون كار درست نشد" كه انگار پيش بيني مي كرده است كه همين طور مي شود . خداي من! با كلمات نمي شود اين لحظه را توصيف كرد . تقريبا هر روز اين اتفاق مي افتد و هر بار هم من سورپرايز مي شوم .( ببخشيد آقاي ابوالقاسم فردوسي منظورم اين است كه هيجان زده مي شوم . غافلگير مي شوم .)آمدن هايش معمولا وقتي است كه فكرت كاملا درگير يك مريض ديگر است و يا وسط خاطره هاي دكترالف در را باز مي كند . تر و فرز جلو مي آيد و از همان دم در زير لب و با خنده، احوالپرسي مي كند . دست دكتر  الف را مي گيرد و محكم فشار مي دهد و با نوك انگشت هاي بلند دست ديگرش روي دست دكتر مي زند و مي گويد كه "اون كار درست نشد" اول مي گويد "اون كار" بعد مكث مي كند و بعد ادامه مي دهد "درست نشد" . مي خندد و با همان عجله اي كه آمده بود از اتاق بيرون مي رود .
هيچ كارگردان خدايي هم نمي تواند يك همچين صحنه اي را در سورئال ترين فيلم دنيا تصور كند . اسم شب در بيمارستان همين جمله است : "اون كار درست نشد" هر چه هم كشتيارش شوي كه "جان مادرت بگو. اون كار چه كاري است؟ " حرفي نخواهي شنيد . ابروهايش را با شگفتي بالا مي برد و مي گويد محال است درست بشود. اگر اصرار بيشتري كني همين جمله را به انگليسي مي شنوي و بعد هم يا در مي رود يا از خط خارج مي شود . بد جوري هم خارج مي شود و يك سالاد ي از كلمات فارسي و انگليسي و فرانسه تحويلت بدهد كه حظ كني . خلاصه اين كه : " اون كار درست نشد" همين و ديگر هيچ!

هیچ نظری موجود نیست: