سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۰

سکوتم را نکن باور

سکوتم را نکن باور

من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
من آن خرمن
من آن انبار باروتم
که با آواز یک کبریت
 آتش می شوم یکسر
هزاران شعله سرخ کنار هم

سکوتم را نکن باور


تمام این قفس ها
تمام حسرت و این ترس ها را
من
به دستانی که می خواهد رها باشد
شکستی
سخت
خواهم داد

سکوتم را نکن باور


من آن پر های بسته
منتظر
 در کنج زندانم
و آواز رهایی
شعر هر روز است زیر لب

سکوتم را نکن باور

این ترانه را گلشیفته فراهانی خوانده است .آن هم بر روی تصاویر تکان دهنده ای از تاریخ معاصر .
نماهنگ وحشتناکی است!
قلبم از جا کنده می شود وقتی سر بر افراشته خسرو گلسرخی را می بینم
نفسم در سینه حبس می شود






هیچ نظری موجود نیست: