دوشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۰

و ناگهان فایل MP3 تصویری شد!

 اسفند ماه دانشگاه بهزیستی یک دوره بازآموزی روانپزشکی برگزار کرده بود. بعد از پر کردن فرم ها برای خودم و دکتر الف وارد سالن می شوم  و همان دم در جایی را برای نشستن پیدا می کنم. سخنران آقای روانپزشکی است که خودش را دکتر دانشمند معرفی می کند. خدای من ! یک چیز عجیبی در صدایش هست که نمی فهمم چیست. از جایم بلند می شوم و می روم می نشینم ردیف های جلو.  یک چیزی در این سخنرانی هست که برایم خیلی آشنا است. حس می کنم دچار  "دژاوو" شده ام. حتی ترتیب بیان مطالب برایم آشناست.
حس ام شبیه این که یکی از دوبلر های تلویزیون دارد سخنرانی می کند! کسی که قبلا صدایش را زیاد شنیده ام اما  صورتش اصلا آشنا نیست. مدتی که می گذرد دو زاریم می افتد!
روز هایی را به خاطر می آورم که سی دی صوتی تدریس آقای دکتر را به جای موزیک در ماشین گوش می دادم و مهربان همسر هم با من مستفیض می شد! فقط اسم آقای دکتر را فراموش کرده بودم و چون سر هیچ کدام کلاس ها نرفته بودم تا به حال ایشان را از نزدیک ندیده بودم.
دکتر قبل از شروع سخنرانی اش توضیح داد که بر خلاف آن چه در  برنامه سمینار نوشته شده ایشان عضو هیات علمی دانشگاه نیستند.
بنویسم خنده دار است یا بنویسم گریه دار است  این وضعیتی که هیچ کس سر جای خودش نیست؟ همه بر و بچه های پزشکی که برای امتحان دستیاری  درس می خوانند روانپزشکی را با سی دی و جزوه و کتاب و کلاس ها ی دکتر  یاد می گیرند. آن وقت آقای دکتر عضو هیات علمی نیستند! یعنی سیستم آموزش پزشکی ما آنقدر نیرو های قدر قدرتی در انتقال مفاهیم روانپزشکی دارد که نیازی به دکتر دانشمند ندارد!
بعد از سخنرانی دکتر  چند نفر خانم و آقای محترم هم آمدند و به بدترین شیوه مطالبشان را ارائه کردند. از روی جزوه هایشان بلند بلند مطالب را خواندند و  هی  تپق زدند و شیرین ترین بحث ها را در ارائه تبدیل کردند به زهر ماری که حتی آدم سریشی مثل من هم از پای سمینارشان بلند می شد و می زد بیرون. پیگیر نشدم اما هیچ تعجب نمی کنم اگر همه شان عضو هیات علمی باشند !
 این يكي از ديالوگ‌هاي  ماندگار علی حاتمی است در فيلم «كمال‌الملك»  : «همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد»
اگر سلیقه تاتر و سینمای مردم ما به  کیفیت برنامه های تلویزیون  می آید اگر وضعیت رانندگی در تهران به شکل و قیافه خیابانها و کیفیت ماشین هایمان می آید باید بگویم وضعیت آموزش پزشکی مان  در دانشگاه ها چیزی است در مایه  جوب های پر از موش و لجن و فاضلاب های سمت خزانه و دروازه غار!!!

هیچ نظری موجود نیست: